وقتی کوچیک بودیم دلمون بزرگ بود ولی حالا که بزرگ شدیم بیشتر دلتنگیم ............کاش کوچیک می موندیم تا حرفامون رو از نگاهمون بفهمن نه حالا که بزرگ شدیم و فریاد هم که می زنیم باز کسی حرفمون رو نمیفهمه
حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه
گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: دارم میمیرم
گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت:
پاییز را دوست دارم . فصل شاعرانه عاشقانه ها . فصل برگ ریزان برگ
ها . پاییز را دوست دارم که در سوز ان ساز عشق کوک میشود و شعله
محبت روشن تر میگردد . پاییز را دوست دارم و قدم زدن در کوچه باغ
هایش را که سر شار از ترانه برگ ها در زیر قدم های عابرانی که دل
هایشان بارانی است.
معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا ...
دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟
معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد:
چند
بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟! فردا
مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم!
دخترک چونه ی لرزونش رو جمع کرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:
خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن...
اونوقت
می شه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت می شه
برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه... اونوقت... اونوقت
قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو
پاک نکنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...
معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ...
و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد . . .
همیشه با به دست اوردن اون کسی که دوستش داری نمیتونی صاحبش بشی گاهی وقتا لازم هست که ازش بگذری تا بتونی صاحبش بشی.همه ما با اراده به دنیا میایم با حیرت زندگی میکنیم و با حسرت میمیریم این است مفهوم زندگی کردن!پس هرگز به خاطر غم هایت گریه مکن و مگذار این زمین پست شنونده ی اوای غمگین دلت باشد...ان زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم ان زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم و بعد...برای انچه از دست رفته اه میکشیم.